به گزارش مشرق، «حسن قرائی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
ورای تمام مسائلی که درباره رفتن یا نرفتن رئیسجمهور به نیویورک مطرح بود، سخنرانی حسن روحانی در اجلاس عمومی سازمان ملل انصافا خوب بود. اساسا آقای روحانی خوب سخنرانی میکند و فن بیانش ستودنی است؛ چه آن وقت که در مناظرات انتخاباتی میگوید: «آنجا که میخواستند برجام را به هم بزنند، روی موشک شعار نوشتند، شهرهای زیرزمینی را نشان دادند تا برجام را به هم بزنند» و چه آنجا که بعد از حمله موشکی سپاه به داعش تاکید میکند: «ما میشنویم که یک موشکی از خاک ایران حرکت کرد و مراکز تروریستی را هدف قرار داد، افرادی این موشک را پرتاب کردند اما این موشک را چه کسی درست کرد؟ سازنده این موشک، دولت و وزارت دفاع است، پولش را بخش اقتصادی کشور تامین میکند!»
بیشتر بخوانید:
دلار با برجام ۱۸ هزار تومان شد با FATF چند؟
مساله اما این است که مشکلات کشور را نمیتوان تنها با سخنرانی، لوله کرد! ما که در ۵ سال گذشته در ایران زندگی کردهایم، به یاد داریم آقای رئیسجمهور چندین و چند بار در نطقهایی آتشین، از رکود عبور کرده است. رکود اما همچنان دوست ندارد دست از سر اقتصاد ایران بردارد! علاوه بر این، یادمان میآید که آقای روحانی با قاطعیت گفته بود: «مردم خیالشان بابت دلار راحت باشد!» راستش را بخواهید، اگر همینجور بخواهم مثال بزنم، همه از کار و زندگی میافتیم و روزنامه هم حتما صفحه کم میآورد، لذا کلا فاکتور میگیریم و میرویم سر حرف اصلی! حرف اصلی اما چیست؟ این است که ما میخواهیم سخنان خوب رئیسجمهور در سازمان ملل را تخریب کنیم؟ ابدا، برعکس! اتفاقا در سازمان ملل جمع میشوند که حرف بزنند و رئیسجمهور محترم در قامت نماینده جمهوری اسلامی، در آنجا خوب حرف زده است. تبارکالله!
حرف اصلی این است: براستی دلیل تفاوت حرف و عمل حسن روحانی در صحنه سیاست داخلی چیست؟ و چرا جناب رئیس جمهور به همان خوبی که حرف میزند، عمل نمیکند. به قولی چرا هی «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی»؟! یافتن پاسخ چندان سخت نیست ولی دوباره باید به نیویورک برگردیم، چرا که پایه و اساس «عمل» رئیسجمهور طی ۵ سال گذشته و ۳ سال آینده را میتوان در برخی اقدامات انجام شده در حاشیه همین حضور وی در مجمع عمومی مشاهده کرد. باز در بین این اقدامات، باید دست روی آنها گذاشت که دور از دسترس خبرنگاران و رسانهها انجام شده باشد، چرا که دولت نشان داده همواره کلیدیترین تصمیمات و اقدامات خود برای کشور را تماما به شکل محرمانه اتخاذ میکند، حتی دور از دسترس نمایندگان مجلس! اجرای بخشی از نقشه راه FATF بدون اطلاع مجلس، اجرای معاهده زیستمحیطی پاریس بدون اطلاع مجلس، انعقاد قراردادهای نفتی بدون اطلاع نمایندگان از محتوای آنها، انعقاد قراردادهای محرمانه در صنعت خودرو و چندین اقدام مهم دیگر از همین دست، مثالهای اندکی در همین زمینه است.
خبر مرتبط با این مسأله در جریان حضور اخیر روحانی در نیویورک اما چه بود؟ جلسه محرمانه حسن روحانی با ۲۵ نفری که نهاد ریاست جمهوری، آنها را نخبگان سیاست خارجی آمریکا نامیده است! پیش از این، جان کری نیز از انجام چند دیدار محرمانه با محمدجواد ظریف طی ماههای اخیر خبر داده بود. بر این اساس، جلسه اخیر روحانی را نباید و نمیتوان بیارتباط با دیدارهای محرمانه ظریف و کری تلقی کرد. جلسهای که به احتمال زیاد افرادی از حزب دموکرات آمریکا را شامل میشده است. کنار هم گذاشتن این واقعیات، میتواند پاسخ سوال اساسی ما در این یادداشت را بدهد: آقای روحانی بیشتر از عمل کردن، سخنرانی میکند، چون منتظر معجزه است، آن هم معجزهای که نه از آسمان هر جایی، که قرار است مشخصا از آسمان کاخ سفید، کنگره و سنای آمریکا نازل شود. چنان معجزهای که بتواند حتی مشکل آب خوردن مردم را هم حل کند.
اگر هم، چنان معجزهای رخ ندهد، باز سخنرانی میکنیم و میگوییم: «ما آمریکا را منزوی کردهایم». کسی هم این وسط نیست که از آقای روحانی بپرسد چه کسی گفته ما به ازای دلار ۱۸ هزار تومانی، باید آمریکا را منزوی کنیم؟ یعنی نمیشود کس دیگری این زحمت را تقبل کند؟! چطور «مرگ بر آمریکا» گفتن بد است و دوره این احساسات گذشته! ولی اگر آمریکا را منزوی کنیم، خیلی خوب است؟! هر چه هست، به نظر میرسد آقای روحانی، پیرو مباحث مطروحه در همان جلسه محرمانه، در نشست خبری نیویورک گفته است:«آمریکا دیر یا زود روزی به برجام بازخواهد گشت!»
پیش از این رسانههای اصلاحطلب تیتر زده بودند که جان کری به قهرمان دیپلماسی ما گفته است: «تا استیضاح ترامپ صبر کنید!» ما دوست داریم حرف و عمل آقای روحانی با هم یکسان باشد. با این دست فرمان اما به نظر میرسد باز هم باید شاهد این واقعیت باشیم که: «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی!»